ترنه - سید محمد جواد ذاکر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | معرفی | پست الکترونیک | پارسی بلاگ
اوقات شرعی

ترنه - سید محمد جواد ذاکر

فاطمه،فاطمه است (سه شنبه 86/3/8 ساعت 2:53 عصر)

شهادت حضرت زهرا(س) را به آقا امام زمان و آقای ذاکر تسلیت می گم.

 زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گرایید، در همان دوران کوتاه، درس هاى فراوانى براى پیروان حضرتش به جا گذاشت. یکى از این آموزه ها که سراسر عمر پربرکت فاطمه مرضیه (س) یکصدا و همسو آن را فریاد مى کرد، ?اهتمام و جدیت نسبت به دین? بوده است.
مظلومیت با همه بخش هاى زندگى صدیقه طاهره پیوند خورد، به ویژه حوادث دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) که همچو تندبادى بر آن ?
یاس نبى? وزید و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن ?ریحانه رسول? گردید، اما همین مظلومیت هاى پیوسته نیز همگى یک جهت را نشان مى دهد و آن ?سوى دین دارى و پایدارى به پاى دین اصیل? است.
- ولادت حضرت فاطمه (س) با انزواى مادربزرگوارش ازسوى زنان قریش همراه شد. آنان به دلیل ازدواج حضرت خدیجه (س) با پیامبر اسلام (ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به یارى او بشتابند. بدین شکل زهراى اطهر (س) در فضایى آکنده از مظلومیت متولد شد. اما پیام این مظلومیت چیزى نبود جز ?دفاع از دین خدا و حمایت از رسول خدا محمد (ص)?
- کودکى فاطمه مرضیه (س) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم گردید. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده یا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ریخته اند، بخشى از سهم کودکى فاطمه (س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد (ص) بود.
اوج این سختى، در سه ساله محاصره در شعب ابى طالب (ع) به وقوع پیوست. تلخ کامى هایى که با مرگ مادر عزیزش، تلخ تر شد. پیام این دوران نیز در پاسخ نبى اکرم (ص) به وعده هاى فریباى سران مکه جلوه مى نمود که فرمود: ?اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپم قراردهید تا امر رسالت الهى را وانهم، چنین نخواهم کرد.? و این درس بزرگ استقامت در دین بود.
- آغاز نوجوانى آن حضرت در مدینه با جنگ هاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. عروس خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در غیاب همسر خود که سردار بى بدیل سپاه اسلام بود، بارسنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مى کشید. داستان دستان زهراى مرضیه (س) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصله دار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مى گذاشتند، گوشه هایى از درد و رنج نوعروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
- عزاى غمبار سیدالشهدا علیه السلام که بزرگترین مصیبت تاریخ بشر است، پیشاپیش خاندان نبوت را به استقبال خود برد.
براساس روایات معتبر، جبرئیل براى رسول خدا (ص) خبر از فرزندى آورد که خداوند متعال به زهراى اطهر (س) عطاخواهد کرد و امت او را به شهادت خواهند رساند.
حضرت فاطمه (س) خواست تا این تقدیر الهى تغییریابد. اما فرشته وحى مجدداً خبر آورد که پاداش این امر، استمرار امامت در نسل حسین علیه السلام خواهد بود. ادامه سلسله امامت یعنى به کمال رسیدن کار همه انبیاى گذشته.
سخن که بدین جا رسید حضرت فاطمه (س) این بار سنگین را پذیرفت. اندوه مظلومیت حسین علیه السلام حتى پیش از ولادت، قلب و جان بانوى بزرگ اسلام را آکند و تا آخرین مراحل حیات همراه ایشان بود چنان که در لحظات سراسر اندوه وداع آن حضرت با همسر مظلومش امیرالمؤمنین علیه السلام از آخرین وصایاى صدیقه طاهر ه این بود: ?.
.. کشته دشمنان در کنار فرات را از یاد مبر.?
این همه اندوه فقط به پاى دین و براى حفظ آن.
- گذشته از جهت گیرى کلى در زندگانى حضرت زهرا (س)، تعالیم آن بانو نیز در جهت ترویج و تشویق ?اهتمام به دین? قرار داشت. امام عسگرى علیه السلام نقل مى فرماید: که روزى خانمى خدمت حضرت زهرا (س) آمد و سؤالاتى راجع به نماز پرسید. چون تعداد سؤالات زیاد و زمان طولانى شد، زن خجالت کشید و گفت: بس است دیگر زحمت نمى دهم.
بانوى اسلام فرمود: هرچه مى خواهى بپرس. آیا اگر کسى اجیر شود که بار سنگینى را به بام برساند و یکصدهزار دینار (طلا) اجرت دریافت کند این کار بر او سخت مى آید؟... من سزاوارترم که این کار برم گران نیاید. از پدرم رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: دانشمندان شیعه ما در روز قیامت درحالى محشور مى شوند که به اندازه فهم و دانش و کوشش آنان در راه ارشاد بندگان، بر قامتشان خلعت هاى کرامت و بزرگوارى افکنده مى شود.
این نحوه برخورد بانوى بزرگ اسلام، نوعى ارائه الگوى عملى به پیروانش در جهت اهمیت دادن به فهم و پرسشگرى دین و فرهنگسازى دراین زمینه است.
در موردى دیگر حضرت زهرا (س) به خانمى حجت و استدلالى آموخت تا در بحث بر مبلغ معاندى پیروز شود.
زمانى که آن زن پس از غلبه بر مخالف، ابراز شادى زیادى نمود، حضرت به او فرمودند: شادى فرشتگان به واسطه غلبه تو بر آن زن بیش از سرور تو است و غصه شیطان و عوامل او به واسطه حزن آن زن معاند، بیش از غصه خود او است.
- ماجراهایى که پس از رحلت رسول خدا (ص) بر فاطمه مرضیه (س) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمى آید.
تعبیر خود ایشان در شعر منسوب به حضرتش این است: ?
مصیبت هایى بر من فروریخت که اگر به روزها افکنده مى شد آنها را به شبهاى تاریک بدل مى نمود.?
آن بانو به موجب کلام امام صادق علیه السلام، پس از درگذشت پدر، دائماً اشکبار بود و پى در پى از شدت غصه از حال مى رفت و جسم مبارکش مستمراً تراشیده مى شد. اما آن ولى و حجت الهى به همه این اندوهها جهت الهى داد و همه را براى تقویت دین خدا و تحکیم موقعیت وصى و جانشین رسول خدا (ص) هزینه کرد و در کمال ماتم زدگى، مصائب خود را زمینه نهیب زدن بر مردمانى قرارداد که غفلت و مصلحت اندیشى دنیایى در خطر برگشت به جاهلیت قرارشان داده بود.
این چنین بود که زهراى اطهر (س) در چهره بزرگترین حامى و پیشواى مظلوم خویش ظاهر شد و سند حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام و مظلومیت آن جناب را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.
حضرت فاطمه زهرا (س) در دوران کوتاه رحلت رسول خدا (ص) با شهادت خویش، یکبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان که عظمت و هیبت کلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلکه عرش الهى را به لرزه انداخت.
در شرایطى که جو سنگین حاکم بر مدینه نفس ها را در سینه ما خفه مى کرد، دختر پیامبر (ص) حقایق را در چهره مسلمانان نهیب زد: اى بندگان خدا شما پرچمداران امر و نهى و حاملان دین و وحى او هستید، شما امانتداران خدا بر خویشتن بوده و مأمور رسانیدن احکام دین او به ملل دیگر مى باشید...
به سوى شما از میان خودتان پیامبرى آمد که رنج و ناراحتى شما بر او دشوار بود و بر ایمان آوردن شما حرص مى ورزید و به مؤمنین دلسوز و مهربان بود...

و هنگامى که خداى تعالى خانه جاودانى انبیا و جایگاه برگزیدگان را براى پیغمبرش اختیارنمود، کینه هاى درونى و نفاق شما ظاهر گشت و جامه دین مندرس و فرسوده شد، گمراهان خاموش به سخن درآمدند و گمنامان فرومایه دعوى نبوغ کردند. شتر باطل گرایان به صدا درآمد و در صحن خانه هایتان جولان نمود. شیطان از کمینگاه خود درحالى که شما را به سوى خود مى خواند سرکشید و دید که چه زود دعوتش را پذیرفتید...
کجا مى روید در حالى که کتاب خدا پیش روى شما است. کتابى که مطالب و امورش هویدا و احکامش درخشان و نشانه هایش روشن و نواهیش آشکار و اوامرش واضح است و شما آن را پشت سر خود انداخته اید؟ آیا قصد اعراض از قرآن را دارید و یا به غیر قرآن مى خواهید داورى کنید و حکم غیر قرآن براى ستمکاران چه بد جزایى است! و هر که جز اسلام دین دیگرى اختیار کند از او پذیرفته نشود و در قیامت جزو زیانکاران خواهد بود. همه هستى و لحظه لحظه عمر حضرت فاطمه مرضیه (س) یک بانگ را تکرار مى کرد. فریاد اعتنا و توجه به دین خدا، آنچنان که خداوند خود خواسته و بدان امر فرموده: ?
فریاد بیدار باش به مسلمانان که خط اصیل دین را گم نکنند? و این نهیب ها در دوران پررنج پس از پیامبر (ص) تا لحظه شهادت بانوى اسلام، به شکل فریادهاى اعلام مظلومیت على امیرالمؤمنین علیه السلام و یادآورى حق پایمال شده او که نشانه زیر پا نهادن دین خدا بود، درآمد.
باشد که ما به عنوان شیعیان فاطمه زهرا (س) و عزاداران مصائب او این پیام را دریابیم. به دین خدا اهتمام ورزیم و بکوشیم تا خط ولایت علوى علیه السلام را گم نکنیم.


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    غم و اندوه (سه شنبه 86/1/28 ساعت 4:19 عصر)

    برای شادی روح سیدجواد ذاکر صلوات

    بیش‌ از بیست‌ سال‌ از کارهای‌ تخصصی‌ و حرفه‌ای‌ در مورد موضوعات‌ مربوط‌ به‌ مرگ‌ و میر می‌گذرد و در این‌ سال‌ها علاقه‌ی‌ شدیدی‌ به‌ این‌ موضوع‌ ایجاد شده‌ است‌. علاقه‌مندی‌ به‌ این‌ موضوع‌ باعث‌ رشد تمایلات‌ فزاینده‌ای‌ در مورد موضوعات‌ و مباحث‌ مرتبط‌ با آن‌ یعنی‌ غم‌ و اندوه‌ و داغدیدگی‌ به‌ وجود آمده‌. اما سؤالی‌ که‌ مطرح‌ است‌ این‌ که‌ چرا حرفه‌ای‌های‌ بهداشت‌ روانی‌ به‌ پدیده‌ی‌ داغدیدگی‌ علاقه‌مند شدند و آن‌ را بررسی‌ کردند؟ پاسخ‌ ساده‌ است‌، مردم‌ برای‌ درمان‌ مشکلات‌ بهداشت‌ روانی‌ خود مراجعه‌ می‌کنند، تا غم‌ و اندوه‌شان‌ را برطرف‌ نمایند. همچنین‌ مردم‌ می‌دانند از گذرگاه‌ بسیاری‌ از تجربه‌های‌ زندگی‌ بدون‌ غم‌ و اندوه‌ نمی‌توان‌ عبور کرد، گذر از غم‌ و اندوه‌ها نیز نیاز به‌ یاری‌ و کمک‌ دیگران‌ است‌ تا به‌ زندگی‌ عادی‌ و سالم‌ باز گردند. هم‌ چنین‌ ریشه‌ بسیاری‌ از حالت‌های‌ غیرعادی‌ و ناراحتی‌های‌ فیزیکی‌ و روانی‌، غم‌ و اندوه‌ها سطحی‌ می‌باشد. مردم‌ به‌ دنبال‌ سلامت‌ جسمانی‌ و روانی‌ خودشان‌ هستند حتی‌ بدون‌ این‌ که‌ بدانند مسئله‌ی‌ غم‌ و اندوه‌ باعث‌ ایجاد آن‌ شرایط‌ جسمانی‌ یا روانی‌شان‌ شده‌.آرون‌ لازار روان‌پزشک‌ یکی‌ از دانشگاه‌ها تخمین‌ زده‌ که‌ در حدود 10 الی‌ 15 درصد افرادی‌ که‌ به‌ تکنیک‌های‌ بهداشت‌ روانی‌   و بیمارستان‌های‌ عمومی‌ در ماساچوست‌ مراجعه‌ کرده‌اند، تحت‌ شرایط‌ خاص‌ روانی‌ قرار گرفته‌اند که‌ نتوانسته‌اند واکنش‌های‌ غم‌ و اندوه‌شان‌ را حل‌ نمایند. (لازار 1979). و زی‌ زوک‌  دریافت‌ که‌ 17 درصد مراجعان‌ و بیمارانی‌ که‌ در مراکز و کلنیک‌های‌ کالیفرنیا تحت‌ درمان‌ سرپایی‌ قرار گرفته‌اند نتوانسته‌اند غم‌ و اندوه‌ خود را درمان‌ نمایند. براساس‌ بیانات‌ خود زی‌ زوک‌ (زی‌ زوک‌ 1985). روان‌پزشک‌ دیگری‌ به‌ نام‌ جان‌ باولبی‌   به‌ این‌ پدیده‌ تأکید نمود. او می‌گوید تجربیات‌ بالینی‌ و مدارک‌ موجود شک‌ و شبهه‌ اندکی‌ را باقی‌ گذارده‌ که‌ اغلب‌ بیماری‌های‌ روانی‌ ناشی‌ از پیدایش‌ غم‌ و اندوه‌ در افراد است‌. بیماری‌ها و حالاتی‌ از جمله‌ اضطراب‌، افسردگی‌ هسیتری‌ و سایر بیماری‌ها جزء این‌ دسته‌ از حالات‌ و بیماری‌ها می‌باشند (باولی‌ 1380 ص‌ 23). متخصصین‌ بهداشت‌ روانی‌ نیاز دارند غم‌ و اندوه‌ را کاملاً مطالعه‌ کرده‌ و دریابند که‌ چه‌ نقشی‌ را در مشکلات‌ روان‌پزشکی‌ و پزشکی‌ ایفا می‌نماید.بررسی‌ها و مطالعات‌ صورت‌ گرفته‌ در ادبیات‌ این‌ موضوع‌ را نشان‌ داده‌اند که‌ غم‌ و اندوه‌ در مرگ‌ و میرها و بیماری‌ها تأثیر دارد. هم‌ چنین‌ غم‌ و اندوه‌ نه‌ تنها بیماری‌های‌ جسمانی‌ بلکه‌ به‌ بیماری‌های‌ روانی‌ نیز منجر می‌شود. این‌ مسئله‌ به‌ ویژه‌ زمانی‌ که‌ فردی‌ در اثر فقدان‌ همسر داغدیده‌ شده‌ خیلی‌ شدید و بارز می‌باشد. از تحقیقات‌ مهم‌ و جالب‌ توجه‌ در زمینه‌ تأثیر عوامل‌ داغدیدگی‌ در نشانه‌های‌ مرضی‌ روانی‌ و جسمانی‌ صورت‌ گرفته‌، می‌توان‌ به‌ موارد زیر اشاره‌ کرد:
    پارکس‌   در لندن‌ و بستن‌ (مرکز مطالعات‌ داغدیدگی‌ها روارد)، کلی‌ تون‌ و هم‌کاران‌، لوئیز و هم‌کارانش‌ در شهر نیویورک‌، کریسپ‌   و پرست‌   در لندن‌، هی‌مون‌   و گیان‌ تورکو   در دانشگاه‌ دوک‌  ، و شوچتر   و هم‌کاران‌اش‌ در سان‌ دیاگو. (منابع‌ این‌ مطالعات‌ و پژوهش‌ها در کتاب‌ نامه‌ آخر کتاب‌ است‌). این‌ مطالعات‌ مهم‌ یک‌ دورنمای‌ دقیق‌ از مطالعات‌ داغدیدگی‌ هستند. تعداد زیادی‌ از مطالعات‌ تاریخی‌ و توصیفی‌ هم‌ در ارتباط‌ با اثرات‌ مختلف‌ داغدیدگی‌ بر اختلالات‌ فیزیکی‌ و روانی‌ صورت‌ گرفته‌، اما مطالعات‌ قبلی‌ که‌ اشاره‌ شدند خیلی‌ معتبر و مهم‌ بودند. در جمع‌بندی‌ و بررسی‌ انواع‌ تحقیقات‌ صورت‌ گرفته‌ در مورد تأثیر داغدیدگی‌ همسران‌ گاهاً نتایج‌ ضد و نقیضی‌ هم‌ مشاهده‌ می‌شود. یکی‌ از مشکلات‌ دیگر که‌ در مقایسه‌ تحقیقات‌ و مطالعات‌ صورت‌ گرفته‌ و به‌ چشم‌ می‌خورد این‌ که‌ اغلب‌ آن‌ها بر روی‌ گروه‌های‌ سنی‌ خاص‌، مناطق‌ جغرافیایی‌، طبقات‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ خاصی‌ متمرکز شده‌اند. اغلب‌ این‌ مطالعات‌ نشان‌ می‌دهند که‌ افراد پس‌ از یک‌ سال‌ از درمان‌ داغدیدگی‌ و غم‌ و اندوه‌ خود دچار حالت‌های‌ افسردگی‌ می‌شوند (پارکس‌ و براون‌ 1972). به‌ علاوه‌ مطالعات‌ دیگری‌ نشان‌ داد، در اغلب‌ موارد سلامتی‌ جسمانی‌ این‌ افراد تغییراتی‌ در سنین‌ پیری‌ مشاهده‌ می‌شود و به‌ دلیل‌ همان‌ تغییرات‌ فیزیکی‌شان‌ هم‌ اغلب‌ از سوی‌ پزشکان‌ ویزیت‌ یا بستری‌ شده‌اند (هی‌ مون‌ و گیان‌ تورکو 1973). به‌ نظر می‌رسد هر چند در زنان‌ و مردان‌ بیوه‌ و داغدیده‌ حالات‌ افسردگی‌ دیده‌ می‌شود ولی‌ در دختران‌ و پسران‌ جوان‌ داغدیده‌ بیشتر اختلالات‌ فیزیکی‌ مشاهده‌ می‌شود (باولبی‌ 1980، کلی‌ تون‌ 1979). به‌ هر صورت‌ در تحقیقات‌ و مطالعات‌ گوناگون‌ دیده‌ شده‌ که‌ در اثر فوت‌ همسر یک‌ سری‌ علائم‌ و نشانه‌ها و بیماری‌هایی‌ مثل‌ سر درد، سرگیجه‌، تشنج‌، تپش‌ قلب‌ و زخم‌ معده‌ شدت‌ پیدا می‌کند، اما بیماری‌های‌ دیگری‌ از قبیل‌ آسم‌، بیماری‌ قند و سرطان‌ افزایش‌ نمی‌یابد. هم‌ چنین‌ در این‌ تحقیقات‌ دیده‌ شده‌ که‌ این‌ علائم‌ آشکار و همراه‌ با احساس‌ غم‌ و اندوه‌ تدریجی‌ باعث‌ سستی‌ بدن‌ و احساسات‌ نامطلوب‌ گوناگونی‌ مثل‌ افسردگی‌ می‌شود (لایبرمن‌   و ژاکوبز   1987). به‌ علاوه‌ در اثر افزایش‌ این‌ احساسات‌ و حالات‌ عملکردهای‌ روانی‌ که‌ می‌توانند در ایجاد مصونیت‌ روانی‌ و جسمانی‌ مؤثر باشند کاهش‌ پیدا می‌کند (اس‌ چلیفر 1983).زمانی‌ که‌ عواقب‌ سلامتی‌ داغدیدگی‌ مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد، لازم‌ است‌ به‌ اثرات‌ پنهانی‌ آن‌ نیز توجه‌ کرد که‌ گاهاً به‌ آن‌ بیماری‌های‌ کپی‌ شده‌ (تقلیدی‌) گفته‌ می‌شود (زی‌ زوک‌ و دی‌ ویول‌   1976). بازماندگان‌ این‌ بیماران‌ ممکن‌ است‌ بعد از مرگ‌ او علائم‌ و نشانه‌های‌ مرضی‌ شبیه‌ به‌ او را در خود گسترش‌ دهند. پزشکان‌ و متخصصینی‌ که‌ با این‌ بیماران‌ کار می‌کنند بهتر است‌ جهت‌ مشخص‌ کردن‌ علل‌ بیماری‌ به‌ سوابق‌ آن‌ها مراجعه‌ کرده‌ و آن‌ نشانه‌ها و علائم‌ احتمالی‌ اختلال‌ را پیدا نمایند. این‌ بحث‌ به‌ طور مفصل‌ در فصل‌ چهار بررسی‌ شده‌ است‌.
    در مورد این‌ که‌ آیا افراد داغدیده‌ در دوران‌ غمگینی‌ و داغدیدگی‌شان‌ نیاز به‌ درمان‌های‌ روان‌پزشکی‌ دارند، مطالعات‌ و تحقیقات‌ متنوعی‌ صورت‌ گرفته‌ امّا نتایج‌ قانع‌کننده‌ نیستند. پایولا کلی‌ تون‌ در تحقیقات‌ اخیر خود روی‌ بیوه‌ها به‌ این‌ نتیجه‌ رسید، پی‌گیری‌ها و مشاوره‌های‌ روان‌پزشکی‌ برای‌ کسانی‌ که‌ همسرانشان‌ فوت‌ کرده‌ به‌ ندرت‌ ضرورت‌ پیدا می‌کند و خیلی‌ کم‌ اتفاق‌ افتاده‌ که‌ فردی‌ در اثر داغدیدگی‌اش‌ در بیمارستان‌ روانی‌ نیاز به‌ بستری‌ داشته‌ باشد (کلی‌ تون‌   1979 ص‌ 1532) و کلین‌ پارکس‌ و هم‌کاران‌اش‌ در لندن‌ عقیده‌ دیگری‌ را مطرح‌ کردند، آن‌ها عقیده‌ داشتند واکنش‌های‌ غم‌ و اندوه‌ در سطح‌ گسترده‌ای‌ شدیدتر می‌گردند و نیاز به‌ مداخلات‌ روان‌پزشکی‌ پیدا می‌کنند. (پارکس‌ 1964 ـ 1965). تقریباً 13 تحقیقات‌، مربوط‌ به‌ رابطه‌ بین‌ مرگ‌ و میر و داغدیدگی‌ است‌. البته‌ هر فردی‌ اتفاقات‌ و داستان‌هایی‌ از قبیل‌ این‌ که‌ شخصی‌ پس‌ از فوت‌ همسرش‌ فوت‌ شده‌ را شنیده‌ و به‌ نظر می‌رسد که‌ مردان‌ بیشتر در معرض‌ این‌ خطر هستند. البته‌ نتیجه‌گیری‌ به‌ این‌ صورت‌ که‌ علت‌ فوت‌ همسر بعدی‌ بلافاصله‌ پس‌ از فوت‌ همسر قبلی‌، حتماً فوت‌ همسر بوده‌، درست‌ نمی‌باشد و یک‌ نتیجه‌گیری‌ غیرقابل‌ اعتماد بوده‌ و جای‌ نقد و تردید وجود دارد.
     ولفگانگ‌ و مارگارت‌ استروبی‌ در آلمان‌ غربی‌ مطالعات‌ آزمایشی‌ در مورد داغدیدگی‌ و مرگ‌ و میر انجام‌ دادند امّا بی‌نتیجه‌ ماند. ولی‌ این‌ تحقیقات‌ انگیزه‌ای‌ برای‌ مطالعات‌ دیگری‌ در آینده‌ شد، که‌ مطالعات‌ طولی‌ انجام‌ گرفته‌ در این‌ زمینه‌ رابطه‌ مثبت‌ را بین‌ داغدیدگی‌ و مرگ‌ و میر نشان‌ دادند و سایر نتایج‌ شامل‌:
              الف‌) زن‌ و مرد هر دو در اثر بیماری‌ عفونی‌ فوت‌ کرده‌اند.
              ب‌) زن‌ و شوهر هر دو در ایجاد محیط‌ نامساعد بهداشتی‌ یک‌ دیگر سهیم‌ بوده‌اند.
              ج‌) همسر بازمانده‌ مدتی‌ پس‌ از فوت‌ همسر البته‌ نه‌ طولانی‌ دلواپس‌ همسراش‌ بوده‌ است‌.
              د) تنهایی‌ و دلتنگی‌ بیشتر باعث‌ بروز علائم‌ و نشانه‌های‌ مرضی‌ گردیده‌ است‌.
              هـ) بهداشت‌ همسران‌ داغدیده‌ در مصرف‌ داروها، الکل‌ و سیگار که‌ ناشی‌ از غم‌ و اندوه‌ و فقدان‌ بوده‌، شدیداً آسیب‌ دیده‌ است‌ (استراب‌ و استراب‌   1987).

              ادامه دارد...


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    میلاد نور مبارک (چهارشنبه 86/1/15 ساعت 10:7 صبح)

     

                        بــــاد بـــهـــاری وزیــــد، از طـــرف مــــرغزار

    باز به گردون رسید ناله ی هر مرغِ زار

                                خــــیــــز و غنـــیــمت شـــمر جـــــنبش باد ربیع

                                                    ناله موزون مرغ، بوی خوش لاله زار       

               هـــــرگــــل و بــــرگی که هست یاد خدا می کند

    بــلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار

                    وقــــت بـــــهــــار اســــت خیـز تا به تماشا رویم

     تــــکـــیــه بر ایام نیست تا دگر آید بهار

     

    میلاد پیامبر اکرم(ص)
    سرانجام پس از قرنها، انتظار عالم خلقت به سر آمد و بزرگ هدایتگر انسانها پا به عرصه و جود نهاد. برترین مخلوق خدا ظاهر شد، باران «رحمة للعالمین» باریدن گرفت، چشمه رافت و هدایت فیضان کرد و نور محمدى عالم ملک و ملکوت را منور نمود. در شهرى که شرافتش را از و لادت او دریافت کرد، چشم به جهان گشود :«لا اقسم بهذا البلد ، و انت حل بهذا البلد:اى پیامبر چون تو در این شهر هستى به این شهر قسم مى خورم.» امام على(ع) در رابطه با مکان تولد پیامبر فرموده اند: «مولده بمکة» مکه این شهر امن خدا، زادگاه آخرین سفیر الهى بر خلایق گردید. شهرى که بواسطه دعاى ابراهیم محل امان و امن همه موجودات اعم از نبات و حیوان و انسان گردید:«و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمنا»

    تعبیر قرآن در آیات ابتداى سوره بلد نشان مى دهد که مکه به خاطر اقامت پیامبر در این شهر و تولدشان درآن، شرافت  یافته و مورد قسم خداوند واقع گشته است.ولادت رسول اکرم را در عام الفیل معادل سال 570 میلادى گفته اند. روز ولادت ایشان 17  ربیع الاول بود .امام على (ع) در خطبه اى میلاد پیامبر(ص) را اینگونه توصیف مى کنند:«کریما میلاده» پیامبرى که براى کرامت بخشیدن به انسانها مبعوث شده و غایت بعثت او انحصار در تتمیم مکارم اخلاقى دارد، میلاد او نیز همواره با کرامت و به دور از هر دنائت و پستى بوده است.برنامه انبیاء تکریم انسانهاست. و چون دین اسلام اتم و اکمل ادیان است و پیامبر -اکرم انبیاء- براى تتمیم کرامتها پا به عرصه وجود نهاده است، لذا در عالم وجود، میلادى کریم تر از این میلاد رخ نداده است.با میلاد پیامبر(ص) حوادث شگرف و تحولات عجیبى در زمین و آسمان پدید آمد. در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده که ابلیس در آسمان هاى هفتگانه رفت و آمد مى کرد وقتى عیسى(ع) متولد شد ابلیس از سه آسمان محروم گردید، و در چهار آسمان دیگر آمد و شد داشت و با تولد پیامبر اکرم(ص) از رفت و آمد هفت آسمان محروم و ممنوع گردید و ستارگان آسمان، شیطان را از آسمان مى راندند.حوادثى نیز در زمین رخ داد. از جمله آنها به لرزه درآمدن ایوان کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره آن، خاموش شدن آتشکده فارس، خشک شدن دریاچه ساوه، سرنگون شدن بتها و اتفاقات دیگرى که در کتب تاریخ اسلام به تفصیل بیان شده است.


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    تبار خانوادگی پیامبر(ص) (چهارشنبه 86/1/15 ساعت 10:1 صبح)

    تبار خانوادگى پیامبر(ص)

    از خصوصیات مهم پیامبر اسلام و دیگر انبیاء الهى اصالت خانوادگى آنان است. هیچیک از انبیاء الهى از خاندانى بدنام و فاسد و هرزه برنخاسته اند و همگى آنها به خوشنامى و کرامت اشتهار داشتند، کما اینکه بعد از تولد حضرت عیسى مردم به حضرت مریم گفتند:

    «یا اخت هارون ماکان ابوک امرأ سوء و ما کانت امک بغیا:

    اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود  و مادرت نیز بدکاره نبود.»

    این سیره مستمر انبیاء و خاندان آنان بوده است که همگى در بین مردم به پاکدامنى و کرامت نزاهت و خوشنامى مشهور بوده اند.

    اما در ارتباط با توجیه این امر مى توان به دو نکته اشاره کرد:

    نکته اول: مسأله نقش وراثت و اثرگذارى والدین بر فرزندان مى باشد که از امور غیر قابل انکار است. به دیگر سخن، ظرفى که نور مقدس انبیاء را در بر مى گیرد و محیط مادى رشد و نمو آنها را فراهم مى کند، قطعا نباید ظروفى ناپاک و آلوده باشد. در این زمینه امام على (ع) در مورد پیامبر اکرم(ص) مى فرمایند:

    «اشهد ان محمدا عبده و سید عباده و کلما نسخ الله الخلق فرقتین جعله فى خیرهما، لم یسهم فیه عاهر و لاضرب فیه فاجر:

     گواهى مى دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده او و سرور مخلوقات است. هر زمان خدا انسانها را به دو بخش تقسیم کرد، نور وجود آن حضرت را در بهترین آن دو به ودیعه نهاد. در روند پیدایش او نه هیچ آلوده دامنى را سهمى است و نه هیچ هرزه اى را شرکتى.»

    این کلام امام على(ع) اشاره به این مطلب دارد که همواره نور نبوى در سلسله اصلاب و ارحام طاهر از حضرت آدم تا حضرت عبدالله (پدر پیغمبر) انتقال یافته است. مرحوم شوشترى در بهج الصباغه به نقل از اعتقادات شیخ صدوق چنین مى آورد:«در رابطه با آباء و اجداد پیامیر (ص) اعتقاد ما بر آن است که همگى آنها از حضرت آدم تا پدر پیامبر مسلمان بوده اند.»

    همچنین در روایتى از پیامبر اسلام منقول است که حضرتشان فرمودند:

    «اخرجت من نکاح و لم اخرج من سفاح من لدن آدم(ع).»

    یعنى هیچ یک از آباء و اجداد و امهات پیامبر اکرم(ص) در طول تاریخ از مردان و زنان بدکاره نبودند، بلکه کرامت و پاکدامنى آنا ن همواره در بین خلق معروف و مشهور بوده است. در همین رابطه در زیارت وارث خطاب به سیدالشهداء(ع) عرض مى کنیم: «اشهد انک کنت نورا فى الاصلاب الشامخة و الارام المطهرة  و لم تنجسک الجاهیة بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها.»

    از کلام امام على(ع) نیز معلوم مى گردد که نیاکان پیامبر هم از حیث اعتقادات، از شرک و عقاید باطل مبرا بودند و هم از حیث پاکدامنى ، انسانهایى سالم و بدور از آلودگى هاى جنسى بودند.

    و امانکته دوم در رابطه با لزو م شرافت نسب و اصالت خانوادگى انبیاء، مسأله اثرگذارى پیام انبیاء در بین انسانهاست، یعنى یکى از مسایل اثرگذار در تبلیغ انبیاء بر مردم، مسأله خو شنامى و پاکى و اصالت خاندان آنها مى باشد. زیرا سخن شخصى که از خانواده اى بدسابقه و بدنانم برخاسته است، عموما براى مورد پذیرش واقع شدن با مشکل مواجه مى گردد. لذا انبیاء الهى همگى بر خاسته از خانواده اى اصیل، مکرم و شرافتمند بوده اند. پیامبر مکرم اسلام (ص) نیز مستثناى از این خصیصه نبودند. پیامبر از فرزندان «قصى و هاشم و عبدالمطلب» بوده و از شریف ترین عشیره عرب به شمار مى رفت به گونه اى که بسیارى از قبایل برترى آنان را بر خود پذیرفته بودند. و شاید همین اهمیت قریش و نزدیکان پیامبر نزد عربها زمینه آن بود که خداوند به پیامبر فرمان داد که ابتدا اقرباء و نز دیکان خود را اندرز کند. زیرا اگر آنان دعوت اسلام را مى پذیرفتند قبایل دیگر آسان تر به اسلام متمایل مى شدند.

    حضرت على(ع) به برترى و برجسته بودن عشیره و نسب رسول اکرم(ص×) اشاره کرده و مى فرمایند:

    «کان رسول الله(ص)...اکرمهم (الناس) عشیرة: عشیره و قبیله پیامبر گرامى ترین قبایل بود.»

    و در جاى دیگر فرموده اند:

    «اکرم خلق الله  حسبا: پیامبر در میان خلق خدا داراى گرامى ترین اصل و نسب بود.»

    چنانچه از کتب تاریخ بر مى آید، قبیله قریش که پیامبر از میان آنها برخاست در میان عرب شرافت و عزتى خاص را دارا بوده و معمولا با عناوین آل الله، جیران الله و سکان حرم الله مشهور بوده اند و مردم همه آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول داشتند.

    امام على (ع) در موارد متعدد دیگرى از نیاکان پیامبر گرامى اسلام سخن به میان آورده اند و در تمامى آن موارد بر طهارت و کرامت مولد پیامبر (ص) و دامانى که در آن بالیده اند، تاکید کرده اند. اکنون آنچه را درباره نیاکان و بنیاد پاک و مطهر آن بزرگوار، مولى(ع) گفته اند بااندکى توضیح و شرح مى آوریم:

    «حتى افضت کرامة الله سبحانه و تعالى الى محمد(ص) فاخرجه ممن افضل المعادن منبتا، ئو اعز الارومات

    مغرسا ، من الشجرة التى صدع منها انبیائه، و انتجب منها امناءه... و شجرته خیرالشجر، نبتت فى حرم و سبقت فى کرم، لها فروع طوال، و ثمر لاینال...»

    در این خطبه اما م (ع) پس از ذکر طهارت و کرامت و نز اهت اصلابت و ارحامى که سلسله انبیاء در آنها رشد کرده و بالیدند، مى فرماید:

    «سرانجام کرامات الهى به حضرت پیامبر (ص) منتهى شد، پس او را از بهترین معدن و از ریشه دارترین و اصیل ترین خانواده ها برکشید، از درختى که انبیاء الهى از آن متفرع و امینان الهى از آن انتخاب شدند... درخت آن حضرت بهترین درختهاست که در حرم روئید و در کرامت بالید، درختى که داراى شاخه هاى بلند و سر به آسمان کشیده و میوه هاى دست نیافتنى مى باشد.»

    در شرح عبارت «شجرته خیر الشجر...» اینگونه آورده اند که مراد از«شجره» حضرت ابراهیم یا هاشم و یا وجود خود حضرت پیامبر(ص) است و مراد از «حرم» مکه مى باشد و مراد از «فروع» ائمه و اهل بیت و ذریه آن حضرت هستند، و مراد از «ثمر» علوم و اخلاق آن حضرت و ائمه معصومین هستند که دست انسان از درک حقیقت آنها کوتاه مى باشد، و هر کس نمى تواند ادعاى نیابت آن را داشته باشد و ظاهرا امام على(ع) در این جمله به غاصبین خلافت متعرض گردیده اند که در جریان سقیفه در جواب قریش که خود را شجره نبى مى پنداشتند، حضرت فرمودند: «احتجوا بالشجرة و اضاعوا الثمرة».

    در این خطبه حضرت(ع) به اصل و نسب پاک و تبار مقدس پیامبر اکرم(ص) اشاره نموده اند .

    حضرت على(ع) در خطبه دیگرى با عبارات و تعبیرات زیبا و رسا از طهارت و نزاهت اصلاب و ارحام و دامانى که رسول اکرم(ص) در آن بالیده اند و از بنیاد پاک آن بزرگوار سخن گفته چنین فرموده اند:

    «اشهد ان محمدا عبده و رسوله المقر فى خیر مستقر، المتناسخ فى اکارم الاصلاب و مطهرات الارحام، المخرج       من اکرم المعادن محتدا و افضل المنابت منبتا من امنع ذورة و اعز الارومة من الشجرة التى صاغ الله منها انبیائه وانتجب منها امناءه الطیبة العود المعتدلة ،العمود الباسقة، الفروع الناضرة، الغصون الیانعة، الثمار الکریمة الحشاء، فى کرم غرست، فى حرم انبتت، و فیه تشعبت و اثمرت و عزت و امتنعت فسمت به و شمخت...:

    شهادت مى دهم بر این که محمد(ص)بنده و رسول خداست، رسولى که اقامتگاه او بهترین جایگاه است و از کریمترین اصلاب و پاکترین ارحام خارج شده، از حیث اصالت، از گرامى ترین معدن برخاسته است و از حیث          بالیدن، در برترین رویشگاهها پرورش یافته است، او در منیع ترین بلندیها و دست نیافتنى ترین درختها ریشه دارد،      درختى که انبیاء الهى از آن متفرع گردیده و امینان پاک عود و راست قامت الهى ازآن برگزیده شده اند،درختى که شاخه هایش بلند و سر به آسمان کشیده و زیبا است و میوه هایش گرانمایه و به سر حد کمال رسیده اند. درختى که در کرامت کاشته شده و درحرم روییده و شاخه و میوه دارد.»

     


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    یاامام حسن مجتبی ع (شنبه 85/12/26 ساعت 7:56 صبح)

     

    هوالمحبوب

    پرتوی از بلاغت امام حسن علیه السلام

    امروز 28 صفر است، دلها پریشان و چشمها اشک آلود.

    امروز از طرفی مسلمانان پدر خود را از دست می دهند، همان پدری که مهربان و دلسوز است و هنوز هم غصه امتش را دارد که چه بر سرشان می آید. همو که با رفتنش ما را یتیم کرد و تا ابد عزادار و سیه پوش فراقش هستیم. خوشا به حال آنان که او را دیدند و عاشقانه بر دستان مبارکش بوسه می زدند. و ما در حسرت آن آروزها نالان.

    از سوی دیگر روز شهادت میوه دل پدرمان است که آن نیز غم ما را افزون نموده است.

    ما که زمان امام حسن علیه السلام نبوده و توفیق درک حضورش را نداشتیم، پس بیاییم با تمسک به سخنان و فرمایشات آن عزیز ، معرفتی یافته و راه زندگی را بیابیم که عاقبت همه ما رفتن است و چه زیباست که هنگام رفتن ره توشه ای مهیا نموده باشیم و در آن سرای باقی در حضور پدر و اماممان شرمسار و خجل زده نباشیم.

    حکمت عدم جبر در اوامر الهی
    هر که به خداوند و قضا و قدر او ایمان نمی آورد البته کافر شده است. و هر که گناهش را به گردن پروردگارش اندازد، مرتکب فجور شده است. همانا خداوند به اجبار اطاعت نمی شود و با تسلط بر او به کسی نمی بخشد، زیرا او بر آنچه آنان در تصرف دارند، مالک مطلق است و بر آنچه آنان را بر انجام آن توانا کرد، تواناست. پس اگر به طاعت عمل کردند خداوند میان آنان و کردارهایشان حایل نمی شود، ولی اگر به طاعت نخواهند عمل کنند خداوند هم آنان را به اجبار به عمل وانمی دارد و اگر خداوند مخلوقات را بر طاعت خویش مجبور می کرد اجر و پاداش را از آنان برمی داشت و اگر خود آنان را بر انجام گناهان وامی داشت، بندگان را عذاب نمی کرد و اگر ایشان را به حال خود وامی نهاد این علامت ناتوانی او محسوب می شد، اما خداوند در مخلوقاتش خواست و مشیتی دارد که از دید آنان نهانش ساخته است. پس اگر آنان به طاعات خداوند عمل کنند آن طاعتها بر ایشان منت است و اگر به معصیت رفتار کنند آن معاصی، بر ضدّ آنان گواه است.
    مرگ در پی توست...


    امام به جناده یکی از یاران خویش می فرماید : ای جناده! خود را برای کوچ مهیا کن و پیش از رسیدن مرگت، توشه ای فراهم آر و بدان که تو در پی دنیایی و مرگ در پی توست. اندوه روزی را که هنوز بر تو نیامده در روزی که در آنی به خود راه مده و بدان که تو مالی بیش از آنچه که قوت توست به دست نمی آوری مگر آن که نگاهبان مال دیگری باشی و بدان که دنیا در حلالش حساب و در حرامش عقاب و در شبهاتش عتاب است. پس دنیا را به منزله مرداری بدان و از آن به اندازه ای که تو را بس آید بهره مند شو. پس اگر آن مقدار حلال بود، تو در استفاده از آن زهد پیشه کرده ای و اگر حرام بود، گناهی مرتکب نشده ای و تو همان گونه که از مردار بهره مند می شوی از دنیا هم بهره مند گشته ای. که اگر عقابی هم در کار باشد، اندک بود. برای دنیایت چنان بکوش که انگار همیشه زندگی می کنی و برای آخرتت چنان کار کن که انگار همین فردا می میری. و اگر می خواهی بدون داشتن قوم و قبیله، عزیز و بدون داشتن سلطنت، پرهیبت باشی، از خواری نافرمانی خداوند بیرون آی و به عزّ طاعت خداوند قدم گذار. و اگر نیازی در همراهی مردان داشتی با کسانی همراه شو که چون با او نشست و برخاست کردی، تو را بیاراید و چون از او بگیری تو را حفظ کند و چون از او مددجویی، یاری ات کند و اگر سخنی بگویی تو را تصدیق کند و اگر قدرت یابی، آن را تحکیم بخشد و اگر دستت را برای دادن فضلی دراز کنی، آن را بگستراند و اگر از تو رخنه ای دید، آن را پر کند و اگر از تو نیکویی دید آن را به حساب آورد و اگر از او چیزی بخواهی به تو ببخشد و اگر تو خاموشی گزینی او با تو سخن آغاز کند و اگر گرفتاری برای تو پیش آمد با تو همدردی کند. کسی که از جانب او به تو رنج و گزندی نمی رسد و راهها از جانب او بر تو دگرگون نمی شود و تو را به هنگام حقیقتها بی یاور نمی گذارد و اگر در حال تقسیم با هم به اختلاف برخیزید او، تو را بر خود مقدّم می دارد.
    سخنان حکمت بار امام حسن علیه السلام
    1. شوخی هیبت را می خورد و ( انسان) خاموش پرهیبت تر است.
    2. کسی که از او درخواست شده آزاد است تا آنگاه که وعده دهد و به واسطه وعده ای که داده، بنده است تا آنگاه که به وعده اش عمل کند.

    3. یقین، پناهگاه سلامت است.

    4.  نخستین گام خردمندی، معاشرت نیکو با مردمان است.

    5. خویش کسی است که دوستی اش او را نزدیک کرده اگر چه نژادش دور باشد و بیگانه کسی است که دوستی اش او را دور کرده اگر چه نژادش نزدیک باشد. هیچ عضوی از دست به بدن نزدیکتر نیست، اما همین دست اگر معیوب شود، آن را ببرند و از بدن جدایش کنند.

    6. فرصت به شتاب از دست می رود و دیر به دست می آید.

    سروده های حکمت آمیز امام حسن علیه السلام
    1. اگر دنیا مرا ناخشنود کند شکیبایی پیشه می کنم و هر بلای ناپایداری لاجرم اندک است.
    و اگر دنیا مرا خشنود سازد، من به شادمانی او خوشحال نمی شوم، زیرا هر سرور ناپایداری، حقیر و اندک است.

    2. ای مردم! لذایذ دنیوی پایدار نیستند و بدانید که نشستن در زیر سایه ای که ناپایدار است، حماقت و سبکسری است.

    3. خرده ای از نان نامرغوب مرا سیر می کند و اندکی آب مرا بس است. و پاره ای از جامه نازک مرا می پوشاند اگر زنده باشم و چنانچه بمیرم کفنم مرا کافی است.

    4. اگر نیازمندی به نزد من آید گویم: ای کسی که اکرام به او بر من واجب فوری است.

    5. و کسی که فضل او بر هر فاضلی برتری دارد، خوش آمدی که برترین روز جوانمرد وقتی است که از او حاجتی درخواست می شود.

     



    ویژه نامه شهادت امام حسن مجبتبی

    ویژه نامه رحلت پیامبر اکرم ص

    ویژه نامه شهادت امام رضا علیه السلام



    با کریمان کارها دشوار نیست                                   دست خالی و گدایی عار نیست


    حسنی باشید

    یاحق امام حسن مجتبی ع پشت وپناه تون


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    ???غربت غریب اهل بیت (شنبه 85/12/26 ساعت 7:47 صبح)

    هوالمحبوب

    غربت غریب اهل بیت

     
    ز آن طشت پر زلخت جگر در مقابلش
     
    پیدا بود که زهر چه کرده است با دلش
     
     
    مظلوم چون علی و به مظلومیش گواه
     
    آن پاره های دل، که بود در مقابلش
     
     
    او حاصل نبوّت و بیداد دشمنان
     
    از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش
     
     
    عمر حسن ز عمر علی سخت تر گذشت
     
    تا آن که مرگ آمد و حلّ کرد مشکلش
     
     
    از ورطه ای که بود کران تا کران ملال
     
    موجی زد و رساند، شهادت به ساحلش
     
     
    هر مرد راست محرم دل همسرش، ولی
     
    غربت ببین که همسر او گشته قاتلش
     
     
    از زهر، پاره پاره و از صبر، ریز ریز
     
    قرآن برگ برگ شهادت بود دلش
     
     
    چشمش به لطف اوست "مؤید" که دم زند
     
    گاه از مصائب وی و گاه از فضائلش
     
     
    "سید رضا موید"
     
    حسنی باشید

    یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )

  • ???درماتم کریم اهل بیت (شنبه 85/12/26 ساعت 7:47 صبح)

    هوالمحبوب

    در ماتم کریم اهل بیت(ع)

    مهرت به کاینات برابر نمی شود

    داغی زماتم تو فزونترنمی شود

    از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود

    سنگ است هر دلی که مکدّر نمی شود

    ظلمی که بر تو رفت زبیداد اهل ظلم

    بر صفحه خیال مصوّر نمی شود

    تنها جنازه تو شد آماج تیرکین

    یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود

    بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن

    مشمول این حدیث پیمبر نمی شود

    فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن

    آن دیده کور وارد محشر نمی شود

    دارم امید بوسه قبر تو در بقیع

    امّا چه می توان که میسرّ نمی شود

    با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید

    ویران چرا بنای ستمگر نمی شود

    آن را چه دوستی است " موّید " که دیده اش

    از خون دل ز داغ حسن، تر نمی شود

    " سید رضا موید "

    حسنی باشید

    یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )

  • اربعین (چهارشنبه 85/12/16 ساعت 10:3 صبح)

    سلام بر حسین و اربعینش،‏سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات برمزار کشتگانش،‏عشق بردند و به مویه نشستند.
    به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت،‏اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم ،

    یا حسین!

    ای جاده های پر فراز و نشیب، زیر پای کاروان رام شوید و ای مرکب های چمند و چموش، راهوار گردید که کاروان به کربلا بازگشته است! بگذارید که غبار خستگی با اشک چشمان حسرت زده دیدار شسته شود. کاروان به زیارت آمده است و برای شکوفه های زخم سوغات اشک آورده است.

    سلام بر تو ای سرزمین اندوه ها!

    یک اربعین از گستاخی شمشیرها و نیزه ها می گذرد. یک اربعین از لگدکوب شدن شکوفه های زخم، زیر سم اسبان ستم می گذرد، و اکنون کاروان به زیارت آمده است.

    با سینه ای داغدار با کاروان زائران مزار شهدای کربلا هم نوا می شویم

    اربعین از رازهای هستی ، خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نیست. البته چه بسا، با توجه به ویژگى ‏هاى انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه  معنوى و تعمیق آن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند مى ‏شود.

    اربعین در فرهنگ عاشورا

    در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین شب شهادت حسین بن علی(ع) گفته میشود که مصادف با روز بیستم ماه صفر است. از سنتهای مردمی گرامی داشت چهلم مردگان است، که به یاد عزیز فوت شده خویش، خیرات و صدقات میدهند و مجلس یاد بود  بر پا میکنند، در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، مراسم سوگواری عظیمی را در کشورها و شــــهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی بر پا میکنند. عاشقان و پیروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعین  به ذکر پرداخته و  باران اشکبار  چشم خویش را با مظلومیت حسین و یارانش پیوند می زنند. این راه، راه تداوم عشق است و بی گمان هیچگاه بی رهرو نخواهد بود.

       نخستین اربعین

    در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا شدند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آن را نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند که  دیدار اهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.

        اربعین و عرفان

    در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعین) جایگاه ویژه اى دارد. چله نشینى براى رفع حاجات، حفظ کردن چهل حدیث، اخلاص چهل صباح، کمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، چهل شب چهارشنبه از این نمونه هاست.

    آمده است که چون حضرت موسی (ع) را قابل استماع کلام بی واسطه خداوند میکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: « و اذا واعدنا موسی اربعین لیله »

    پیامبر حکیم (ص) فرمود:

    « من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه»: هر کس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حکمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏ سازد.»

    صاحب مرصاد العباد، عارف نامی نجم الدین شیرازی نیز گفته است: و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست." چنانکه در حدیث صحیح آمده است:

    ان خلق احدکم بجمع فی بطن امه اربعین یوما ثم یکون علقه مثل ذلک.

    و خواجه علیه السلام ظهور چشمه های حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعین صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به اربعین صباحا کرد و از این نوع بسیار است.

     


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    هدیه (چهارشنبه 85/12/9 ساعت 11:38 صبح)

    به نام خدایی که در همین نزدیکی هاست

    آقاسید 13 اسفند سالگرد هدیه هست اون زودتر از شما رفت
    آمدنش چه زیبا بود همه خندان و رفتنش .......

    چه زود روزها می گذرد، انگار همین دیروز بود صدای گریه هایت فضای ساکت خانه را گلباران کرد، انگار همین دیروز بود که با قدم های کودکانه ات حانه را بهاری کردی.

    هنوز صدای اولین کلمات کودکی ات در ذهنم تکرار می شود، هنوز صدای خنده های کودکانه ات در گوشم زمزمه می شود چه زود باغ آرزوهایمان با خزان هم نشین شد، چه زود گلبرگهای کودکی ات را باد حوادث به یغما برد،‏چه زود بهارمان را با کوچ معصومانه ات خاکسترنشین کردی.
    فراموش کردنت دست ما نیست،‏آن قدر زود رفتی که هنوز جای پای قدم هایت در باغچه حیاطمان باقی مانده ، هنوز اولین قدمایت در خاطرم مانده، چه معصومانه هزار با زمین خوردنت را به تماشا می نشستیم و برایت دست می زدیم تا بلند شوی، اما این بار زمین خوردنت جان گدازتر از همیشه بود،‏این بار دیگر برایت دست نزدیم ، اینبار گریه های تو و ناله های ما دست به دست هم به آسمان پر کشیدند . این روزها آسمان زندگی مان دوباره ابری است،‏این روزها غروب تمام شدنی نیست، آسمان بارانهایش را به یاری مان فرستاده،‏و جانمان مثل باغی صاعقه خورده ، به یاد معصومیت کودکانه ات می سوزد.

    کاش می ماندی،‏کاش هدیه ی کوچک زندگی مان را باد زمستانی به تاراج نمی برد، کاش خاطراتت را به خاطره ها نمی سپردی. کاش می ماندی و در باغ آرزوهایمان روز بروز بیشتر می شکفدی .
    امروز یکسال است که خانه را ترک گفتی،‏امروز یک سال است که خانه ی کوچکمان خالی از صدای گریه ها و خنده های توست،‏امروز یکسال است که باور نداریم رفته ای و هنوز چشمانمان در ماتم رفتن نابهنگام و معصومانه ات بارانی است . کاش می ماندی ....

    سپردمت به روشنی به آیینه به یاس ها
    به روح پاک سادگی به سنگها به سازها

    به خاطرات کودکی، نگاهها نسیم ها
    به لحظه های تازگی ، رازها و قصه ها

    غمین و دل شکسته ام  به وسعت کویرها
    نهان درون سینه ها شراره ها گدازه ها

    نمانده هیچ جز غزل به یاد چشمهای تو
    و لحظه لحظه خاطره فرودها فرازها

    این عکسای برادرزاده ی قشنگ من هدیه است که به علت  بیماری
     سرطان خون  13 اسفند 84 فوت شد .


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    سیمای حضرت امام حسین(ع) در اندیشه دانشوران غیرمسلمان (چهارشنبه 85/11/25 ساعت 9:47 صبح)

    آقای ذاکر این وبلاگ برای شماست چیزای هم که می نویسم می خوام در شأن شما باشه 
     من نمی تونم چیزی بذارم که در موردش چیزی نمی دونم.برای شادی روح سید صلوات .

     

    جرجی زیدان
    جرج زیدان در مورد امام حسین (ع) کتاب فاجعه کربلا را تالیف کرده است. زیدان در این کتاب با مراجعه به کتب معتبر و موثق، مختصری از تاریخ صدر اسلام و حوادث عاشورا را تا ورود اسیران کربلا به شام آورده است که در اینجا به حضور اسیران در برابر یزید اشاره می‌شود:
    «... منظره سر بریده حسین علیه‌السلام همه را متاثر و محزون ساخت... وقتی چشمان یزید بر سر بریده افتاد سرتا پا بلرزید و دانست چه عمل بزرگ و فجیعی را مرتکب شده است...»
    عجیب است که یزید به حضرت زینب (س) گفت: پدر و برادرت (علی (ع) و حسین (ع)) از دین خارج شدند.
    زینب (س) گفت: تو و پدر و جدت به دین خدا و دین پدر و برادر و جدم داخل شدید.
    مضمون نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد که شمر فرستاده، چنین است: «من تو را به طرف حسین نفرستادم که با او به ملایمت و خوشی رفتار کنی و به او امان دهی... اگر تسلیم شدند پیش من بفرست وگرنه با آنان بجنگ و همگی را به قتل برسان، زیرا مستحق کشته شدن هستند... اسب‌ها را از روی نعش آنان بگذران، اگر اوامر ما را اجرا کنی، پاداش خوبی به تو خواهم داد؛ وگرنه از کار کناره‌گیری کن، شمربن ذی‌الجوشن فرماندهی کل را به عهده خواهد گرفت...»
    توماس ماساریک
    توماس ماساریک مصیبت‌های امام حسین علیه‌السلام را با حضرت عیسی علیه‌السلام مقایسه کرده، می‌نویسد: «مصائب مسیح نسبت به مصائب حسین علیه‌السلام مانند پر کاهی است در برابر کوهی بزرگ».
    نیکلسون
    نیکلسون می‌گوید: «بنی امیه طغیانگر بودند و قوانین اسلامی‌ را نادیده انگاشتند. مسلمین را خوار کردند و صاحبان اصلی حکومت را کشتند. بنابراین، تاریخ از روی انصاف حکم می‌کند که خون حسین علیه‌السلام به گردن بنی امیه است
    نیکلسون در جایی دیگر حادثه کربلا را موجب اتحاد می‌داند و تاثر آن را در ایران ذکر می‌کند.
    حادثه‌ کربلا مایه‌ پشیمانی و تاسف امویان شد؛ زیرا این واقعه شیعیان را متحد کرد و برای انتقام حسین (ع) همصدا شدند و صدای آنها در همه جا و مخصوصا نزد ایرانیان که می‌خواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعکاس یافت


  • نویسنده: ترنه

  • حرفهای شنیدنی ( )
  • پیامبراکرم (ص)

    <      1   2   3   4   5   >>   >
  • آمار بازدیدکنندگان
  • امروز: 9 بازدید
    دیروز: 17 بازدید
    کل بازدیدها: 206326
  • پیوندهای روزانه
  • شهرماه [330]
    سید [768]
    لحظه به لحظه (سبحان) [281]
    المهدی [334]
    زائر بقیع [284]
    دیوانگان حسین [901]
    [آرشیو(6)]

  • *زنده یاد ذاکر*
  • ترنه - سید محمد جواد ذاکر
    ترنه
  • سید جواد*حمیدعلیمی*
  • ترنه - سید محمد جواد ذاکر
  • عضویت دوستان
  •  

  • لینک دوستان ...

  • حوزه
  • لوگوی دوستان ...

  • مطالب بایگانی شده
  • مطالب ارشیو من
    میلاد پیامبراکرم (ص)
    آرشیو 18/9/85 الی 8/9/85
    هدیه
    بهار 1387
    زمستان 1386
    پاییز 1386
    تابستان 1386